هرچه می خواهد دل تنگت بگو

من و تمام افکارم

۲ مطلب در دی ۱۴۰۱ ثبت شده است

سلام سلام 

سلام دوست من 

جای شما خالی . شمایی که گاهی اوقات با من همراه و همدل می شوی . از شما چه پنهان در اوج کار ،فرصتی دست داد تا قدری در خصوص دراویش و صوفی و صوفی گری فکر کنم . اینکه لابه لای همه ی دغدغه‌ها چه اتفاقی افتاد که به این مورد فکر کردم را نمی دانم ‌ . اما ذهن است دیگر . گاهی هزار راه می رود . 

 

اگرچه هر کدام دریایی ست نامتناهی اما اگر بر من خرده نگیرند هر کدام پر از ضعف هایی ست که نه تنها با گذشت زمان روند تکامل خود را طی نکرده بلکه به صورت یک قانون یا قرارداد باقی مانده . فرصت صحبت کردن از ضعف ها را ندارم اما هدفم از بیان این چند سطر این است که بگویم اگر راه های رسیدن به خدا بسیار است پس می شود برای رسیدن به خدا ، ساده ترین راه را انتخاب کرد اگر و فقط اگر ،خودت و وجودت و همه هستی را شناخته باشی .  اگر جهان هستی و دنیای درونت را شناخته باشی ( به  جهان بینی لازم رسیده باشی ) خدارا به راحتی در کنار خودت پیدا  می کنی.  

  و در این بین ،گاهی اوقات انسانیت نشانه تمام عیار خودشناسی و خداشناسی ست اگر به موقع دریابی . 

سعدی در غزلیات یک غزل  دارد که تامل برانگیز است و به زیبایی همه ی آنچه را باید ،منتقل کرده  . 

 

تن آدمی شریف است به جان آدمیت

نه همین لباس زیباست نشان آدمیت

اگر آدمی به چشم است و دهان و گوش و بینی

چه میان نقش دیوار و میان آدمیت

 

خور و خواب و خشم و شهوت شغب است و جهل و ظلمت

حیوان خبر ندارد ز جهان آدمیت

به حقیقت آدمی باش وگر نه مرغ باشد

که همین سخن بگوید به زبان آدمیت

 

مگر آدمی نبودی که اسیر دیو ماندی

که فرشته ره ندارد به مکان آدمیت

اگر این درنده‌خویی ز طبیعتت بمیرد

همه عمر زنده باشی به روان آدمیت

 

رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند

بنگر که تا چه حد است مکان آدمیت

طیران مرغ دیدی تو ز پایبند شهوت

به در آی تا ببینی طیران آدمیت

 

نه بیان فضل کردم که نصیحت تو گفتم

هم از آدمی شنیدیم بیان آدمیت

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 28 Dey 01 ، 12:23
واژه

سلام سلام . 

بالاخره دوباره برگشتم به مامن امن کوچک مجازی خودم . 

این روزها حس و حال عجیبی را تجربه  می کنم . هنوز قوای از دست رفته را پیدا نکر م و ملزم هستم به کار برگردم . خب بر می گردم اما چرا .....

در دنیای عجیب امروز دیگر  چیزی دور از ذهن نیست . زور گویی ها. ... همه و   همه قابل توجیه شده .  بازگشت به دنیای بی برق.  باطری اینترنتی به نوعی خاموشی محسوب می شود . و ما در دنیای خاموشی ها زندگی می کنیم . با چشم های بسته نمی شود زندگی کرد . از طر ف دیگر ندیدن مبتنی بر نبودن نیست . 

 

حقیقتش را بخواهید از اینکه دوباره چراغ  وبلاگ هایم را روشن می کنم خوشحالم امابی اطلاعی از جهان روز ،این هم در این قرن خوشایند نیست . 

خب سعی می کنم مثال گذشته بیایم چند سطری بنویسم.  هر آنچه که ذهنم را اشغال کرده . 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 12 Dey 01 ، 21:04
واژه