هرچه می خواهد دل تنگت بگو

من و تمام افکارم

کودکان کار

Thursday, 11 Khordad 1402، 11:26 AM

آب ،خاک  و هوای سرزمینم  مسموم است .از تو چه پنهان دل، برای سرزمینم چنگ می زند  وقتی کودک ۵ ساله  معصوم و  بی پناه کار برای لقمه ای نان نقاشی هایش را در ایستگاه مترو  به حراج می گذارد که مناعت طبع خانواده اش حفظ شود . به خیالش اینگونه غرور پدر را می خرد که دستی پیش پای نااهل دراز نکند و مادر را تن فروشی نجات می دهد .

دلم از غصه چنگ می زند وقتی کودکی بی پناه،  پناه مادر و پدری می شود برای لقمه نان .

قربانی این سیاست  فاسد  هرمی اقتصادی بی پایه و اساس  کودکان اند و به طبع آن نسل های آینده ، هم به لحاظ فرهنگی و هم به لحاظ افتصادی و روانی .

چه تفاوتی ست بین کودکی که در ناز و نعمت دست و پا می زند و قدر داشته ها را نمی فهمد و کودکی که در فقر ، صرفا برای لقمه ای نان نقاشی هایش را به حراج می گذارد . در این بین  نباید از شرف به حراج رفته ی   سواستفاده گران کودکان کار عافل شد که جان  و مال و مناعت طبع و اعتماد  نوگلان را نشانه می روند .

در جامعه ای که شعار های پوچ و بی پایه و اساس،  رکن حقیقی سال را می سازند ، در جامعه ای که بیکاری موج می زند و تمام دغدغه ها  نحوه پوشش زنان می‌شود،  در جامعه ای که هزینه ها به اشکال مختلف از آفتابه و لگن حرف می زند ، باید منتظر آبروی به حراج رفته ی ملتی بود .

کجاست آن دستی که بیاید و غم  هزار ساله ی سرزمینم را از یاد ها ببرد ؟

دیگر بس است ، بس است خواب خرگوش وار هزار ساله و امید های پوچ . اندوه خوردن و غم دیرینه شمردن   جواب سفره های بی نان نیست .
این ویرانه سازی نو می نوازد .
اینجا سرزمین بیش از هفت هزار ساله است. به خاک چون طلایش و کوه های استوارش ،  رود های خروشانش قسم  که با دستی دیگر و نگاهی ژرف تر  آباد خواهد شد 

موافقین ۰ مخالفین ۰ 02/03/11
واژه

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی