دلم به هوای تو می کشد پر ، پر . مثال پرنده ای به هوای عشق ، می زند پر ،پر .
بگو هوای دل به کجا می زند پر که جز سراب رد پای عشق، هیچ نمی یابد .
دلم به هوای تو می کشد پر ، پر . مثال پرنده ای به هوای عشق ، می زند پر ،پر .
بگو هوای دل به کجا می زند پر که جز سراب رد پای عشق، هیچ نمی یابد .
شکاف های زمان
در بلوغ یک تمدن
زنجیره های بردگی
و هزار حلقه ی گم شده
تاریخ در زندان شعری
محبوس می شود
که زندانبانش
سنگ صداقت الفاظ به سینه می زند
سنگ روی سنگ
پر از اندوه اشک و ماتم
تصاویر نمناک قرن
روی سنگفرش کوچه پس کوچه های تقدیر
این تاریخ قربانی خواب و خیال است
یک پتک حاصلش ویرانی ست
بزن به نام تاریخ
که عصر تاریک
تیشه ای می خواهد
که به ریشه اش بزند .
مثل برگی رها شده در باد
به هر سو
رو می کند
ماهی کوچک تنهایی
وقتی
سنگ ،شیشه ، آهن
تنها
حائلی ست برای آزادی
شیشه می کوبند با سنگ
و صدای شکستنش
گوش عالمی کر میشود
با اهن گداخته چه می کنند
گاهی دلم می خواهد بیایم و بی مقدمه بگویم
چقدر دلم برای بودنت تنگ می شود . جای خالی تورا با هیچ چیز نمی شود پر کرد .
گاهی اوقات جای خالیت انقدر عمیق و تاریک می شود که هر چه می روم به جایی نمی رسم . با هر قدم از خودم دور میشوم . انقدر دور که توان پیدا شدنم نیست .
در مرکز قلبم یک حفره به نام تو باز است . حفره ای که فقط با بودنت پر می شد .