وقتی که مترو بود.
Tuesday, 24 Esfand 1400، 07:04 AM
سلام . سلام
به مظلومیت زمستان فصلی نیست. و قتی برف می بارد و لکه های سیاهی زمین پنهان می شوند و آدم ها به کنج امن خود پناه می برند یا شاید آن لحظه که تعبیرش سر در گریبان است و زمستان مهجور می ماند که نه یاری ست و نه یاوری . دلم خواست که لبخند جهان را ببینم دقیقا وقتی که زمستان از غم تنهایی نفس های آخر را می کشد و بهار مثل همیشه عرض اندام می کند . کش مکشی بین بهار و زمستان غوغا می کند ، و من مدعی می شوم هر طور که چرتکه بیاندازی ، بزرگ می شوم . لابه لای این کش مکش ها بزرگ می شوم . هم بهاری ام و هم زمستانی . گاهی سبز سبزم گاهی سفید .
00/12/24