هرچه می خواهد دل تنگت بگو

من و تمام افکارم

اگر درد آدم فقط عشق بود و حوا تنها بهانه ی زندگی، هر ثانیه؛ نفس نفس روح تازه می شد. عشق جوانه می زد و درخت به درخت یکی پس از دیگری از آسمان خبر می داد.  

امروز درخت های سر بر افراشته، مدفون به زیر خاک اند ؛ نه از آدم خبری ست و نه حوا!  عشق هم یک گنبد مینای بزرگ در خیالات و اوهام که قالیچه ی سلیمان به دورش می چرخد.  

دیگر کفن کفن، کفاف ریشه نمی دهد وقتی عشق خیال پنهان شدن به سر دارد. " در عجبم"!  کجای این نفس مانده ایم که روح خیال تازه شدن ندارد؟  

کوه به کوه، صحرا به صحرا، دریا به دریا،  دشت به دشت به دنبال عشق، کجاست آن گنبد مینا؟ 

خیالی که بال و پرش چیده شد، انگیزه ی پرواز ندارد مثل آب راکد می ماند و بوی تعفنش، روح می آزارد. 

عشق، اوج پرواز، روح، گنبد مینا و حوا به شرط بودن است، پس آدم کجایی قصه است؟  

مریم راد"واژه "
#واژه  

#نثر_شاعرانه
@ashenayeeshgh

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ 13 Azar 98 ، 22:18
واژه

‏‎برگ برگ دفترم
 پاییزی هزار رنگ است 
هر که می داند 
ماگزیرن می خواند 
« هر دم از این باغ بری می رسد »

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ 13 Azar 98 ، 13:55
واژه

‏یکی بود یکی نبود .ما  دو عاشق تنها،بی پناه ، زیر سقف آسمان ،به زندگی لبخند زدیم . سالها گذشت و زندگی همچنان به دیگری لبخند می زند. تبعیض یعنی تو دلت برای زندگی ضعف برود و زندگی دلش برای دیگری . این قصه پر تکراری ست .  همیشه یکی بود و یکی نه. 

«واژه» 
‎#زندگی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ 12 Azar 98 ، 22:50
واژه

در مقدمه ای بر روانکاوی لکان ژاک آلن میلر آورده شده که« همه ذاتا روان پریش اند »و من این روزها به طرز عجیبی به این جمله ایمان دارم . 

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ 11 Azar 98 ، 18:54
واژه

دلم می خواهد مکانی را بیابم و تا دل تقاضا دارد غر بزنم . آنقدر غر بزنم که دیگر جایی برای شکایت باقی نماند  . راستش را بخواهی مغزم از مشتی افکار پوچ دچار اسپاسم شده . به جایی نیاز دارم که همه را دور بریزم . وقتی به خودم بیایم که بتوانم نفسی عمیق بکشم. حال و هوای این روزهای من به کابوس شباهت دارد . یا شاید به نهالی عقیم تبدیل شده ام که برگ و باری نمی دهد . شاید هم تنهایی بلایی شده که احساس نامساعدی داشته باشم. هر چه که هست، دوست داشتنی نیست. همین احساس ناخوشایند هم آزاردهنده شده. 

اصلا دلم می خواهد با صدای بلند کسی را صدا کنم . 

کسی بیاید و با من حرف بزند . از چیزهایی بگوید که امید را به یاد بیاورم . به وجد بیایم . آنوقت نفسی عمیق بکشم و فکر کنم که هنوز زنده ام. 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 11 Azar 98 ، 17:40
واژه

 گاهی اوقات ما زندگی را عقیم می کنیم گاهی اوقات زندگی ست که ما را عقیم می کند . وقتی فقر و بی کاری گریبان گیر شود نه احساسات می ماند و نه زبانی برای بیان احساس. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 11 Azar 98 ، 06:03
واژه

گران شدن بنزین اگرچه جز اخبار داغ این روزها ست . اما خبر داغ تر این است که مردم زیر بار فشار اقتصادی از مرز جنون گذشتند و به خودکشی رسیدند . 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 25 Aban 98 ، 13:44
واژه

تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزرده گزند مباد

سلامت همه آفاق در سلامت توست
به هیچ عارضه شخص تو دردمند مباد

جمال صورت و معنی ز امن صحت توست
که ظاهرت دژم و باطنت نژند مباد

در این چمن چو درآید خزان به یغمایی
رهش به سرو سهی قامت بلند مباد

در آن بساط که حسن تو جلوه آغازد
مجال طعنه بدبین و بدپسند مباد

هر آن که روی چو ماهت به چشم بد بیند
بر آتش تو به جز جان او سپند مباد

شفا ز گفته شکرفشان حافظ جوی
که حاجتت به علاج گلاب و قند مباد

 "حافظ" 
@ashenayershgh 

امیدوارم سلامتی سهم همه ما در زندگی باشد .

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 26 Mehr 98 ، 16:57
واژه

از قدیم گفته اند : سرماخودگی خر است . 

خصوصا اگر حیا نکند و در یک ماه دو بار به جان ادم بیوفتد . 

پ.ن 

 

چنان عطسه به بافت و رگ و پی فشار می اورد که  ...... ادامه مطلب قابل حدس زدن است . 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 25 Mehr 98 ، 08:38
واژه

ایستاده ام درانبوهی از خیالات و اوهام . روبه رویم آیینه ایست که انعکاس تصویر تو در ان پیداست . چه می بینم ؟ 

تو نیمی از من و من نیمی دیگر از تو . انعکاس تو در من و من در تو   . اکنون من" دوم شخص " دیگری هستم که در انعکاسی دوباره به آیینه رجوع می کند .  من  تصویری به غیر از تو نیستم . انگار همه ی حجم تو در من هویدا می شود . من زاده ی افکار تو ام و تو انعکاس تصویر من در باورهابت . یکی شدن تصویری از عشق در ما می شود .  یک روح می شویم در دو جسم . عشق یعنی یکی شدن. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 24 Mehr 98 ، 23:51
واژه