بخندیم و بخندانیم
سلام و سلام
پیرو پست قبلی دوستان گفتند به جز ازدواج هیچ چیز این تنهایی را پر نمی کند . دستشان درد نکند.
این مشارکت به من انگیزه نوشتن داد . حداقل این است که با هم در تبادل اطلاعات و احساسات و افکار شریک می شویم . حتی اگر خلاف جهت هم فکر کنیم . و این وظیفه رسانه است . بنابراین با تشکر ویژه از دوستانی که مشارکت کردند .
اما باور کنید ازدواج درمان خیلی از دردهایی که در باور و در زندگی سنتی ما از قدیم ؛ تعریف شده نیست . اگر قرار باشد برای فرار از تنهایی ازدواج کنیم ؛ قطعا روز برای رسیدن به آآرامش جدا می شویم . اگر قرار باشد ازدواج کنیم که کسی بیاید و تنهایی ما را پر کند قطعا روز احساس تنهایی بیشتر همراه با پشیمانی خواهیم داشت . نه تنها دردی را دوا نکرده این بلکه دردی دیگر نیز اضافه کرده ایم . انگار از چاله به چاه افتاده ایم .
به نظر شما چرا باید ازدواج کرد؟ یا بهتر بگویم چرا در فرهنگ ما بسیار تاکید به ازدواج شده تا جایی که این تاکید گاها به اجبار هم رسیده است ؟
به نظر شما یک انسان نرمال از زندگی چه چیری می خواهد ؟
آیا رسیدن به تکامل فقط زیر سایه ازدواج امکان پذیر است ؟
اینها سوالاتی ست که من پاسخ درستی برای آنها ندارم و فکر می کنم که صرفا مشتقات فرهنگی ماست که چینین دیدگاه هایی را در ذهن ما ایجاد کرده . دیدگاه هایی که در طول تاریخ این فرهنگ ریشه دوانده . نه اینکه ادواج بد باشد ؛ نه به هیچ وجه چنین قصدی را ندارم . فقط معتقدم ازدواج درمان خیلی از دردهای امروز جامعه ما نیست . جامعه ما در مشتقات فرهنگی و تفکر کهنه و نو دست و پا می زند . نه می تواند مثال افکار و اندیشه های گذشتگان سیر و سیاحت کند و نه می تواند به نو گرایی درست برسد .
محدودیت های موجود اجازه درست اندیشیدن را نمی دهد . بنابراین ما به چند گانگی تفکر می رسیم که سبب می شود هر روز به عمق این تنهایی افزوده شود .
و متاسفانه این تنهایی در بخش خلق و خو هم تاثیرگذار است چرا که انگیزه شادی در زندگی افراد تنها کمتر است .
می بینید افسردگی ؛ تنهایی و غم هر سه با هم مهمان خانه هامان شده اند .
خب , چه کنیم ؟
من هم مثل شما نمی دانم .
شاید باد به این زندگی خودساخته ی خود خواسته بخندیم و بخندانیم .
بله یک واقعیتی که وجود داره اینه که در هر صورت تنهایی وجودی انسان چیزی نیست که ازدواج بخواد به اون خاتمه بده. این جنس تنهایی کاملا در ارتباط با وجود انسان و ارتباطش با جهان آفرینشه.
اما در مورد درمان تنهایی انسان به طور کلی(جدا از مورد بالا) انتخابها متفاوته و احتمالا وابسته به نوع تفکر و باورها، فرهنگی که فرد در اون بزرگ شده، تجربهها و حتی تیپ شخصیتی هر فردی هست.