جهان مردگان
یه وقتایی فکر می کن حال و روز همه مون شده نشستن و گله کردن . گله از اوضاع بد این روزها ؛ از نابسامانی ها ؛ گرونی ها ؛ بیکاری ؛ مریضی و .....به نظرتون چاره چیه ؟
یه گوشه نشستن و هی حرف پشت حرف . اونم حرف هایی که راه به جایی نمی بره .
چقدر دردناکه حق با تو با باشه و نتونی حقتو بگیری .....
آدم حس ناتوانی بهش دست میده . حس ضعیف بودن . برای ادم های قوی این حس یعنی مرگ و برای ادم های ضعیف این حس یعنی یه دیوار بلندی هست که هنوز بتونی خودتو پشت اون پنهان کنی . مثلا بگی اگه اینطوری میشد من موفق می شدم . اگه اون طوری می شد من موفق می شدم . یه دیواری که خودتو پشتش پنهان کنی . به خیالت اینطوری دیگران قضاوتت نمی کنند .
اما خیالت راخت باشه چه موفق چه ناموفق ؛ همیشه عده ای هستند که درست یا غلط قضاوتت کنند . و اینقدر به این کار ادامه میدن که تو هم مثل اونا بشی .
خب . حالا چاره چیه ؟
#من فکر می کنم بیش از اندازه به حرف دیگران اهمیت دادن یعنی مرگ . فرقی نمی کنه همین که از تو یک انسان بی تفاوت می سازند یعنی مردن . یک مرده متحرک فقط نفس می کشه . این تو هستی که انتخاب میکنی مرده باشی یا زنده .
#همین که در بین آدم هایی باشی که تو رو درک نکنندیعنی مرگ .
# کافیه در بین آدم هایی باشی که از فرط خودخواهی فقط به خودشون فکر می کنند اینقدر که از تو یک برده ساخته بشه . یعنی باز هم مرگ
# یا در بین ادم هایی باشی که از تو برده جنسی بسازند یا حتی تمام ارزش های تو رو در حد رفع نیاز های جنسی خودشون بدونند . در صورتیکه تو یک انسان آزاد هستی و انسان آزاد برده نمیشه . اگر از تو برده ساخنه شد یعنی مرگ .
و هزاران نکته دیگر
جهان ما بر شده از مرگان متحرک . در جهان مردگان چه چیزی معنا می گیره ؟
در جهان مردگان چه چیزی مفهوم زیبایی را حفظ می کنه ؟
اگر قراره مرده باشیم چرا نفس می کشیم ؟
با جاه طلبی ، خودخواهی ، مزاحمت و ...... عرصه زندگی را برای دیگران تنگ نکنیم
شادید بد نباشه به این نکته هم فکر کنیم که هیچ کسی مسئول ناآگاهی ما نیست .
سعی نکنیم حق ناکامی ها و ناکارامدی خودمون را از بقیه بگیریم .