هرچه می خواهد دل تنگت بگو

من و تمام افکارم

۴ مطلب در خرداد ۱۴۰۴ ثبت شده است

پیرو پست قبلی باید بگویم که اضطراب یک واکنش طبیعی ست در برابر تهدیدها ؛ استرس ها ی زندگی بوجود می آید . و اگر به صورت مدام ادامه داشته باشد به یک اختلال روانی تبدیل می شود که می تواند ناخوشایند باشد . آزار دهنده بشود . اضطزاب ها می توانند ایجاد حالت منفی در نگرش انسان باشند . 

البته این اضطراب می تواند به آن نظریه بقا بازگردد . ناگفته نماند که نسل کنونی ناگزیر از این اضطراب ها ست وقتی زندگی فعلی چندان ثباتی برای ادامه ندارد و انسان امروز مجبور است در پی قضاوتهایی که در ذهن دارد مدام این نظزیه بقا یا بقا نسل را در ذهن مرور کند . بر میزان استرس ها و اضطرابهایش افزوده می شود . 

آن حالت جنگ هم که گفتم می تواند چنین شرایطی را در ذهن ایجاد کند . سوالاتی مثل اینکه چه خواهد شد . زنده می مانم . سلامت می مانم . مرگ ؛ گرسنگی ؛ درد ؛ خشم و یا شاید سر خوردگی مواردی باشد که فکر کردن به آنها شرایط را سخت تر می کند . 

 

در  پست قبل از آغوش گرفتن پدر صحب کردم . جدای از واکنش یک والد به فرزندش ؛ جدای از عشق و احساس مسئولیت پدرانه ؛ در اغوش گرفتن یا بهتر بگویم نیاز در آغوش گرفته شدن خود یک واکنش نسبت به فشار بیش ازاندازه در موقعیت است . حالا اینکه فعل و انفعالات شمیایی بدن چیست و چگونه می شود بماند .

منظورم از این چند سطری که متاسفانه در دو پست نوشتم این است که بگویم در این شرایط سخت باید بتوانیم استرس ها و اضطرابها را کنترل کنیم که از پیامد های آتی و گاهی جبران ناپذیر این اختلال در امان بمانیم . 

 

 

برای مدیریت استرس چه کنیم ؟

- به نظرم کتاب خواندن یکی از بهترین راه هاست 

- نوشتن یکی دیگر از مواردی ست که می تواند کمک کند . نوشتن از تمام چیزهایی که حال و هوای درونی  و احساسی را دچار خلل می کند و نمی گذارد که به صورت نرمال به زندگی ادامه دهیم . 

- انجام کارهای هنری که با دست انجام می شود نیز می تواند یکی دیگر از راه های کم کردن استرس باشد .چرا که امکان درگیر شدن ذهن با مسائل دیگر را فراهم می کند و ذهن رابه سمت  و سویی دیگر هدایت می کند . 

- شنیدن موسیقی خوب و ارامش بخش هم می تواند از این استرس کم کند البته با میزان صدای مناسب . 

 

اینها راه هایی بود که به ذهن من رسید و من معمولا بکار می گیرم اگر شما هم راهکارهای دیگری دارید می توانید بگویید . 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ 30 Khordad 04 ، 21:07
واژه

آمده بودم از چیز دیگری بنویسم که پیام نا خوشاینی دریافت کردم و به کلی ذهنم را به سمت و سویی دیگر برد . 

اما سعی می کنم ذهنم را جمع و جور کنم و به حرفهایی که دوست داشتم با شما قسمت کنم برمی گردم . 

 

 

حال و هوای این روزهای ما حال و هوای جنگ است  این استرس ها مرا به دوران کودکی ام می برد . به جنگ ایران و عراق . به جنگ تن به تن نا برابر . 

در عالم خردسالی مهم ترین مامن امن یک کودک آغوش پدر و مادرش است . وقتی صدای آژیر خطر می آمد هیچ جای دنیا برایم امن تر از آغوش پدرم نبود . خوب به یاد دارم که بارها در همان وضعیت قرمز تا رسیدن به وضعیت سفید در آغوش پدرم خوابیده ام .  بعد از پدرم تنها آغوش امن برادرم بود . اما چرا ؟

من هنوز پاسخ قانعی برای این چرایی ندارم . اما قطعا نیاز وجودی من در آن لحظه آن اغوش امن بود که دریغ نمی شد و حالا که به آن لحظات فکر می کنم می بینم که چقدر ارزشمند بودند . اما چرا بعد از گذشت 40 سال این لحظات را مرور کردم ؟ شاید صدای ناخوشایند موشک ها ؛ تخلیه شهر ؛ ترک خانه و دیار و گاهی دوستان و یاران , و در حالت کلی استرس موجود ناشی از حال هوای جنگ . 

اگر چه این استرس طبیعی ست . خب ناشی از جنگ است . و در جنگ  گویا هر اتفاقی ممکن می شود . اما به نظرم به چند مفهوم اساسی باید فکر کرد. 

1- تفاوت استرس و اضطراب 

2- ریشه های استرس و اضطراب 

3- علت ماندگاری این استرس 

4- تحلیل رفتاری ناشی از استرس موجود 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 30 Khordad 04 ، 12:35
واژه

سلام . سلام . 

اصولا عادت به پاسخ دادن پیام های انفعالی ندارم اما آقای سعید نامی که آمدی و از لفظ" بتمرگ سر جایت "  استفاده کردی . 

اگر حرفی برای گفتن داری درست بگو استفاده از کلمات درست هویت و شخصیت شما را ثابت می کند . 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 30 Khordad 04 ، 11:56
واژه

حالم از این اینترنت درب و داغون بده . یعنی چی که هر موقع تقی به توقی می خورده اینترنت را تحت شعاع قرار میدن شاید آدم کار واجب داشته باشه 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 26 Khordad 04 ، 13:23
واژه